اگه این زندون، اگه این حبس نفس، امون میداد، اگه، اگه، زمان، زمان نمناک من خورشیدُ پیدا میکرد، اگه دور نمیشدم اون همه، یه روز بهت نامه پست میکردم و عرض ارادت، که چاکر رئیس، افسر پلیس، خانوم! میشه منو بازداشت کنید توی بغلتون؟ امّا، امّا، غرق شده بودم من، بعید به نظر میام بیشتر ازین هم نبودم هیچوقت .
اگه ,امّا، ,اگه، ,بازداشت ,توی ,بغلتون؟ ,اگه این ,توی بغلتون؟ ,کنید توی ,بغلتون؟ امّا، ,امّا، غرق
درباره این سایت