روزهایی این رخت ناباوری، آنقدر سیاه می شود که زیرش گم می شوم . صبحی در کار نیست که در آن، بگویم بالاخره موفق شدم این واقعه را جایی جا بگذارم . تو نمرده ای، حتی اگر خلاف آن ثابت شود . حتی اگر خلاف آن را ثابت کنند، حتی اگر این لباس ذره ذره روحم را از آنِ خود بکند، آنقدر که جزئی از این ماجرا شوم، آنقدر که برای آویزان کردنش، مجبور باشم خودم را بیاویزم . بی اعتنا به همه چیز خودت را کشته ای و حالا من، تو را از دست ندادم، تو را از دست رفتم .
آنقدر ,تو ,& ,ثابت ,خلاف ,ذره ,را از ,حتی اگر ,از دست ,اگر خلاف ,خلاف آن
درباره این سایت